دانلود ورد با موضوع مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجانات مثبت (فصل دوم) دارای 69 صفحه و با فرمت .docx و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد.
تعداد صفحه : 69 صفحه
فرمت فایل: ورد .docx و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
قسمتی از متن نمونه:
2-2-1 تاريخچه ي هيجانات مثبت
نظريه پردازي در حيطه ي هيجانات مثبت، بيش از دو هزار سال قدمت دارد. نخستين نظريه پردازي هاي منسجم در مورد اين مقوله، به نظريات فلاسفه ي يونان باستان، به خصوص افلاطون و ارسطو در مورد هيجانات شادي و لذت، مربوط ميشود (ويترس1، 2009). در اين نظريات، به طور بارزي به جنبه هاي غيرمادي و فراحسي هيجانات شادي و لذت، تأکيد ميشد و اعتقاد بر اين بود که تجربه ي شادي و لذت اصيل، در نتيجه ي تجربياتي همچون دستيابي به فضايل اخلاقي، درک زيبايي و خوبي، امکان پذير خواهد بود (کسبير و داينر، 2008). البته در ميان فلاسفه ي يونان، نظريه پردازان از جمله آريستيپوس نيز لذت و شادي را به عنوان احساسات خوشايند آني و موقعيتي ميدانستند و براي اين هيجانات، جنبه هاي شناختي و متعالي در نظر نميگرفتند (گرامي، 1387).
در دوران پس از ميلاد مسيح تا عصر رنسانس، در ميان هيجانات مثبت، عمدتاً هيجان لذت، مرکز توجه نظريه پردازان بود، البته در آن دوران، تمايز و مرزبندي دقيقي بين هيجان لذت و شادي وجود نداشت و بسياري از تبيين هاي ارائه شده براي هيجان لذت، مفهوم هيجان شادي به معناي تعريف شده در روان شناسي امروزي را نيز در بر ميگرفت (کسبير و داينر، 2008). در طول اين سال ها نظريات بسيار مختلفي در مورد تبيين هيجان لذت، ارائه شد که بعضي از آن ها مانند نظريات فلاسفه ي مسيحي و اسلامي، معتقد به جنبه هاي مذهبي و معنوي در تبيين هيجان لذت بودند و بعضي ديگر صرف نظر از مباني مذهبي و معنوي، به تبيين اين هيجان ميپرداختند. در مجموع اين نظريات، چيزي که مورد اتفاق نظر اکثر اين صاحب نظران بود، تعريف جنبه هاي شناختي و فراحسي براي هيجان لذت بود (گرامي،1387). حتي در نظرياتي مثل نظريه ي اپيکور، بنيانگذار مکتب فلسفي رواقي، که لذت را به عنوان غايت زندگي تلقي ميکرد، تعريف لذت، صرفاً به لذت حسي محدود نميشد بلکه لذت هاي پايدار فرامادي را نيز در بر ميگرفت (سليماني، 1389). نقطه ي اوج اين ديدگاه جامع در تبيين هيجان لذت، در نظريات جان استوارت ميل1، فيلسوف قرن نوزدهم، متبلور شد. براساس نظريه ي ميل، لذات جسميمحض، براي حيوانات تناسب دارد ولي انسان ها علاوه بر لذات جسمي، لذات سطح بالاتري را نيز جستجو ميکنند. او اين دسته از لذات را که فقط خاص انسان بود، با عنوان لذت هاي برتر2 مطرح نمود. ميل معتقد بود که اين نوع از احساس لذت، برخاسته از مقولاتي همچون هنر، موسيقي، فلسفه، مذهب و مواردي از اين قبيل است (فرانکلين، 2010). اين ديدگاه ميل، در تبيين هاي امروزي علم روانشناسي در مورد هيجان لذت، بويژه در حيطه ي مطالعات رويکرد روانشناسي مثبت، بسيار تأثير گذار بوده و مورد پذيرش و توافق عمومينظريه پردازان و پژوهشگران اين حيطه قرار دارد (کار، 2005؛ پترسون، 2006).
در تاريخ روانشناسي علمي، نيز هيجان لذت، خيلي زودتر از هيجان شادي، مورد توجه نظريه پردازان قرار گرفت. مفهوم لذت، به طور ضمني در مکاتب و رويکردهاي اوليه ي روانشناسي، آشکار بود. مثلاً درقانون اثر1 ثرندايک2 بر ارائه ي يک مولفه ي لذت بخش و خوشايند، تأکيد ميشد. در رويکرد وونت3، تجربه ي لذت به نوعي در يکي از مولفه هاي سه گانه ي اصلي تجربه ي هشيار، مطرح ميشد. همچنين در نوشته هاي ويليام جيمز4 نيز مطالبي در مورد لذت، ديده ميشود که اين هيجان را به ساز و کارهاي بدني مرتبط دانسته است (ويترس، 2009). اولين نظريه پردازي جدي در مورد لذت، که مستقيماً اين مفهوم را مورد بحث قرار داد، توسط فرويد5، صورت گرفت که «اصل لذت6» را مطرح نمود. فرويد اصل لذت را به عنوان يک نيروي انگيزشي در رفتار انسان در نظر گرفت و معتقد بود که براساس اين اصل، فرد در پي دست يافتن به لذت فوري و اجتناب از درد و رنج است. در نظريه ي فرويد، لذت بيشتر به عنوان يکي از منابع و عوامل تأثير گذار بر حالات آسيب شناسي رواني بود، زيرا براساس اصل لذت، لذت به عنوان تمايلي در نظر گرفته ميشد که لازم بود فوري و بدون در نظر گرفتن پيامدها و نتايج احتمالي، ارضا شود (جانسون، 2009). البته فرويد، صِرف تمايل لذت را معادل حالات آسيب شناسي، قلمداد نميکرد، بلکه معتقد بود که اگر اين تمايل، تحت تسلط ساختار شخصيتي ايگو7 قرار بگيرد، و متناسب با موقعيت و شرايط واقعي ارضا شود، منجر به پيامدهاي ناسالم و ناکام کننده نخواهد شد. با اين حال، در نظريه ي فرويد، لذت به عنوان يک مولفه ي مثبت تأثير گذار بر سلامت روان، محسوب نميشد (شولتز و شولتز؛ ترجمه ي سيدمحمدي، 1387).
در ساير مکاتب و رويکردهاي غالب روان شناسي در دهه هاي اول قرن بيستم نيز هيجانات مثبتي همچون شادي و لذت، به طور اختصاصي، مورد تأکيد و توجه قرار نداشتند. در طي اين سال ها تمرکز اصلي بسياري از رويکردهاي روانشناسي که به مقوله ي هيجانات ميپرداختند، بر حالات هيجاني منفي ناسالم مانند افسردگي و اضطراب، به خصوص در موقعيت ها و زمينه هاي باليني بود (واتسون1، 2002). البته در اين ميان، رويکردهايي همچون رويکرد انسان گرايي با پيشگاميمزلو، برخلاف جريان غالب، با تمرکز محض بر آسيب شناسي رواني مخالف بودند و بر توجه به جنبه هاي مثبت انسان، تمرکز داشتند، ولي در اين رويکردها جريان پژوهشي منسجم، علمي و نظام داري که به طور اختصاصي، حيطه ي هيجانات مثبت را هدف قرار دهد، راه اندازي نشد. تا اينکه در اواخر قرن بيستم با تغييراتي که در تعاريف ارائه شده از سلامت روان بوجود آمد (مک دونالد، 2006) و بويژه با شکل گيري رويکرد روانشناسي مثبت به پيشگاميسليگمن، موج بي سابقه اي از اقبال پژوهشگران به حيطه ي هيجانات مثبت، بوجود آمد که بويژه از اوايل قرن بيست و يکم به طور بارزي در پژوهش هاي علميروانشناسي، قابل مشاهده بود (شولتز و شولتز؛ ترجمه ي سيدمحمدي، 1387). امروزه اين جريان پژوهشي به طور روزافزوني به رشد و گسترش خود ادامه ميدهد و تأکيد و تمرکز عمده ي آن، بويژه بر هيجانات شادي و لذت است (سليگمن، 2002).
دانلود ورد با موضوع مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجانات مثبت (فصل دوم) دارای 69 صفحه و با فرمت .docx و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد
تعداد صفحه : 69 صفحه
فرمت فایل: ورد .docx و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
تعداد صفحه : 69 صفحه
فرمت فایل: ورد .docx و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس